ابن تیمیهمتفکر سلفی با طرح و انتساب مطالب غیر صحیح بر خلاف علمای شیعه و سنی به تنقیص جایگاه همسر فداکار نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) پرداخته است. بر اساس نظر او 1. خیر و نفع حضرت خدیجه (علیها السلام) منحصر به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و ایشان هیچ نفعی به غیر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نداشته اند. 2. امت از ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) نفعی نبرده است 3. عدم معرفت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به دین 4. عدم اکمال ایمان حضرت خدیجه (سلام الله علیها). علمای اهل سنت دیدگاهی مخالف او دارند به صورتی که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) را مرجع اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و سر منشا خیرات، وزیری صادق برای اسلام، مشاور پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، حامیمسلمانان در شعب ابی طالب، فقیه و عالم به دین، برترین زنان بهشت، برترین همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دارای ایمان کامل دانسته و نام ایشان را جزو معدود زنانی ذکر کرده اند که به کمال ایمان رسیده اند.
مقدمه
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) اولین همسر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) هستند. ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) از منظر فرق اسلامیبا تبعیت از احادیث نبوی دارای شأن و جایگاه ویژه و ممتازی میباشند. آنها بر اساس احادیث صحیح و معتبری که ایشان را به عنوان برترین زنان بهشت معرفی مینماید[1] دیدگاه تجلیلی به ایشان دارند. اما در این میان
ابن تیمیهمتفکر سلفی با طرح و انتساب مطالب غیر صحیح بر خلاف علمای شیعه و سنی به تنقیص جایگاه همسر فداکار نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) میپردازند. در ادامه برای دفاع از جایگاه والای ایشان ابتدا به نقل اظهارت ابن تیمیه و سپس به بیان دیدگاه علمای اهل سنت خواهیم پرداخت.
ابن تیمیهو حضرت خدیجة کبری (سلام الله علیها)
ابن تیمه در کتاب منهاج السنه خویش در اظهاراتی مطالبی را متوجه ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) میداند او با طرح اینکه فایده و نفع ایشان فقط منحصر در پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بوده است اعتقاد دارد که مسلمان و امت هرگز هیچ نفع و بهرهای از ایشان نبرده اند همچنین او بیان میدارد که ایمان ایشان هرگز کامل نبوده است وکسانی که بعد ایشان ایمان آورده اند کمال بیشتری داشته اند.
«فخدیجة کان خیرها مقصورا على نفس النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) لم تبغ عنه شیئا ولم تنتفع بها الأمة کما انتفعوا بعائشة ولا کان الدین قد کمل حتى تعلمه ویحصل لها من کمال الإیمان به ما حصل لمن علمه وامن به بعد کماله؛ خیر و منفعت خدیجه محدود به خود پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بوده است و از ایشان فراتر نرفته است و امت آنگونه که از عایشة نفع برده از ایشان بهره نبرده است و در آن زمان دین کامل نشده تا ایشان از آن مطلع گردند و کمالات کسانی که بعد از اکمال دین مطلع شده و ایمان آورده اند برایشان حاصل نشده است»[2]
همانگونه که مشاهده نمودید سه ادعای اصلی را مطرح مینماید:
1.انحصار خیر و نفع حضرت خدیجه به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و عدم نفع رسانی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به غیر ایشان
2. عدم نفع بردن امت از ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها)
3. عدم معرفت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به دین
4.عدم اکمال ایمان حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
این مطالب کاملا متضاد با دیدگاه علمای اهل سنت بوده و این اختلاف در آثار آنها مشهود است.
خیر و نفع حضرت خدیجه به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و همه مسلمین
اهل بیت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) منزلت و جایگاه والایی نزد ایشان و تمام مسلمانان جهان دارند و نقش آن در تبلیغ و ترویج اسلام بسیار روشن است. ابن حجر عسقلانی از علمای قرن 9 هجری حضرت خدیجه (علیها السلام) را مرجع اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میداند و اینچنین بیان میدارد:
«ومرجع أهل البیت هؤلاء إلى خدیجة لان الحسنین من فاطمة وفاطمة بنتها وعلی نشا فی بیت خدیجة وهو صغیر ثم تزوج بنتها بعدها فظهر رجوع أهل البیت النبوی إلى خدیجة دون غیرها؛ مرجع و بازگشت همه اهل بیت (علیهم السلام) به ایشان است زیرا حسن و حسین (علیهما السلام) فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) هستند و ایشان فرزند خدیجه (سلام الله علیها) میباشند و علی (علیه السلام) از خردسالی در خانه خدیجه (سلام الله علیها) رشد نمود و سپس با دختر ایشان ازدواج نمود پس روشن است که رجوع اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به حضرت خدیجه (سلام الله علیها) است نه غیر ایشان.»[3]
با توجه به کلام این عالم اهل سنت به خوبی روشن میشود که نقش اهل بیت (علیهم السلام) در تبلیغ اسلام و گسترش صحیح آن در میان مسلمین همه برگشت به همسر محترم پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) مینماید. و خیر ایشان فقط منحصر در پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نبوده است و تا ابد ادامه دارد.
نفع بردن امت اسلامیاز ام المومنین خدیجه سلام الله علیها
برخلاف سخن
ابن تیمیهکه ادعا نمود امت اسلامیهیچ نفعی از ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) نبرده است علمای اهل سنت دیدگاهی متفاوت و تجلیلی دارند.
الف: وزیر صدق اسلام
ابن اسحاق عالم اهل سنت در قرن 2 هجری است. او اعتقاد دارد حضرت خدیجه (سلام الله علیها) وزیری صادق برای اسلام بوده اند.
«وکانت خدیجة وَزِیرة صِدْقٍ على الإسلام؛ خدیجه سلام الله علیها وزیر صادقی برای اسلام بوده است»[4]
قطعا شخصیتی که وزیر اسلام بوده است آنهم در سالها ابتدایی بعث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نقش بسیاری مهمیدر موفقیت اسلام و مسلمان شدن مردم داشته است و تاثیرات ایفای نقش ایشان تا ابد برای مسلمین و امت اسلامیمحسوس خواهد بود.
ابن هشام سیره نویس و عالم اهل سنت در قرن 3 هجری صفات اخلاقی این وزیر با کرامت اسلام را اینچنین بر میشمارد:
«وکانت خدیجة امرأة حازمة شریفة لبیبة مع ما أراد الله بها من کرامته؛ خدیجه (سلام الله علیها) بانویی با استقامت، شریف و عاقل بود به همراه کرامتی که خداوند نسبت به ایشان اراده نموده بود».[5]
برهان الدین بقاعی عالم قرن 9 هجری نیز حضرت خدیجه را وزیر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) معرفی مینماید:
«الوزیران خدیجة رضی الله عنها وأبو طالب؛ دو وزیر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) خدیجه و ابوطالب (رضی الله عنهما) بوده اند»[6]
ب: مشاور رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)
سبط ابن جوزی عالم قرن 7 هجری به نقل از هشام بن محمد نیز به این مطلب اعتقاد دارد که ایشان وزیری صادق بوده اند که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در همه امور با ایشان مشورت مینموده اند.
«کان رسول الله صلى الله علیه وآله یودها ویحترمها ویشاورها فی أموره کلها وکانت وزیر صدق؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) حضرت خدیجه را دوست میداشت و احترام مینمود و در تمام امور با ایشان مشورد میکرد و ایشان نیز وزیری صادق بوده اند».[7]
ج: حامیمسلمانان در شعب ابی طالب
نقش ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) در کمک به مسلمان در جریان محاصره شعب ابی طالب یکی دیگر از موارد درخشان فداکاری این بانوی مکرم برای کمک و یاری امت اسلامیبوده است. این مطلب آنچنان روشن و واضح است که خود
ابن تیمیهنیز در جایی دیگر از کتاب خود به آن اعتراف کرده است ولی متاسفانه همانگونه که گذشت بازهم تهمت عدم کمک رسانی به امت اسلامیرا مطرح نموده. او در کتاب منهاج السنه در توضیح کسانی که در محاصره شعب ابی طالب مال خود را برای کمک رسانی انفاق کرده اند حضرت خدیجه را ذکر مینماید:
«أن خدیجة کانت موسرة تنفق من مالها؛ خدیجه (سلام الله علیها) ثروتمند بود و بر همین اساس مال خود را انفاق مینمود»[8]
ذهبی عالم قرن 9هجری نیز به همین مطلب تصریح دارد.[9]
بلاذری تاریخ نویس و عالم قرن 3 هجری به نقل نقش حضرت خدیجه (سلام الله علیها) برای ورود کالای مورد نیاز مردم در شعب ابی طالب میپردازد. او تصریح دارد زمانی که ابوجهل از هر گونه خرید و فروشی با محاصره شدگان نهی مینمود ولی با تلاشهای حضرت خدیجه (سلام الله علیها) او از کار خود عقب نشینی نمود و ایشان توانست از طریق برادر زاده خویش آرد و دیگر کالاهای مورد نیاز محاصره شدگان را وارد شعب نماید:
«أرسلت خدیجة بنت خویلد إلى زمعة بن الأسود: إن أبا جهل یمنع من ابتیاع ما نرید؛ فأسمع أبا جهل کلاما، فأسمعه، فأمسک. وبعث إلیها حکیم بن حزام بن خویلد بناقة، علیها دقیق، فسرحها فی الشعب. وکان یخلص إلیهم الشیء بعد الشیء؛ خدیجه (سلام الله علیها) فردی را به سوی زمعة بن اسود فرستاد تا به او اعلام کند که ابو جهل مانع خرید و فروش آنچه که نیاز داریم میباشد با او صحبت کن[تا مانع نشود]، زمعه بن اسود نیز این کار را انجام دارد و ابوجهل از کار خود منصرف شد بر این اساس حکیم بن حزام برادر زاده خدیجه (سلام الله علیها) توانست شتری با بار آرد به سوی آنها بفرستد بدون اینکه که کسی تعرضی به آن نماید و او اینچنین کم کم برای آنها کالا میفرستاد».[10]
یعقوبی دیگر عالم و مورخ قرن 3 هجری است که به تبیین نقش ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) برای امداد رسانی به مسلمین در محاصره و شعب ابی طالب میپزدازد و فداکاریهای ایشان در کنار رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و عموی بزرگوارشان ابوطالب (علیه السلام) را تبیین مینماید:
«... فأقام ومعه جمیع بنیهاشم وبنی المطلب فی الشعب ثلاث سنین حتى أنفق رسول الله ماله وأنفق أبو طالب ماله وأنفقت خدیجة بنت خویلد مالها؛ پس رسول خدا و تمام بنیهاشم و بنی مطلب در شعب ابی طالب سه سال اقامت گزیدند تا اینکه رسول خدا و ابوطالب و خدیجه (علیهم السلام) تمام مال خود را انفاق نمودند».[11]
یکی دیگر از راههای کمک ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) به مسلمان در شعب ابی طالب از طریق برادر زاده خویش که انسانی کامل، فاضل و پاک بوده است[12] حکیم بن حزام با ارسال قافلههای حامل گندم به آنها کمک میکرده است. فاکهی در قرن 3، ابوالقاسم شافعی و ابوالفرج جوزی در قرن 6، ذهبی و مزی در قرن 8 و زین الدین عراقی در قرن 9 همه به نقل تلاش و عملکرد او پرداخته اند:
«أن مشرکی قریش لما حصروا بنیهاشم فی الشعب کان حکیم بن حزام تأتیه العیر یحمل علیها الحنطة من الشام فیقبلها الشعب ثم یضرب أعجازها فتدخل علیهم فیأخذون ما علیها من الحنطة؛ همانا مشرکین قریش زمانی که بنیهاشم را در شعب ابی طالب محاصره نمودند، حکیم بن حزام از شام کاروانی با بار گندم به سمت شعب ابی طالب میفرستاد و مردم گندمهای فرستاده شده را دریافت مینمودند».[13]
تمام این مطالب نشان دهنده نقش موثر ایشان در رشد و موفقیت اسلام و رساننده میزان نقش آفرینی ایشان در کمک به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و مسلمانان در سختیها میباشد. در نتیجه هرگز نمیتوان گفت ایشان هرگز نفعی به امت اسلامینرسانده اند و امت از نقش آفرینی ایشان در اسلام محروم بوده اند.
معرفت کامل حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به دین
یکی دیگر از شبهات و اتهامات ابن تیمه به ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) عدم علم ایشان به معارف دین میباشد او با این استدلال که چون دین در آن سالها کامل نبوده است ایشان نیز به علم و معرفت زیادی نرسیده اند.
این سخن کاملا نادرست است زیرا:تنها فروع فقهی تدریجا نازل میشده است و اصول اعتقادی مانند توحید و نبوت و معاد از همان ابتدا توسط اسلام مطرح شده است و ایشان نیز تمام اینها را پذیرفته اند و معرفت ایشان به خداوند متعال و جایگاه رسالت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) کاملا در کلمات ایشان مشهود است به صورتی که علمای اهل سنت تصریح دارند که نشانده دهنده کمال، ثبات قلب و بزرگی فقه و معرفت ایشان دارد.
نووی شارح بزرگ صحیح مسلم در قرن 7 این حقائق را اینگونه بیان میدارد:
«قال العلماء رضى الله عنهم معنى کلام خدیجة رضى الله عنها انک لا یصیبک مکروه لما جعل الله فیک من مکارم الأخلاق وکرم الشمائل وذکرت ضروبا من ذلک ... أعظم دلیل وأبلغ حجة على کمال خدیجة رضى الله عنها وجزالة رأیها وقوة نفسها وثبات قلبها وعظم فقهها والله أعلم قولها؛ علما رضی الله عنهم گفته اند در تبیین معنی کلام خدیجه (سلام الله علیها) که نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: (هیچ امر نا پسندی به تو نخواهد رسید زیرا خداوند در تو مکارم اخلاق و بزرگی خلق و خوی و... قرار داده است) گفته اند که این کلام بزرگترین دلیل و رساننده ترین حجت بر کمال، نیکویی نظر، قوت شخصیت، استمرار ایمان قلب و بزرگی علم و معرفت خدیجه (سلام الله علیها) دارد و خداوند نسبت به معارف کلام ایشان داناتر است».[14]
معرفت ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) به خداوند متعال و حکمت و رحمت او بسیار بالا بوده است به صورتی که ایشان برای اساس این معارف همسر خود یعنی پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله وسلم) را بشارت به کمک و یاری خداوند و پیروزی داده اند. این مطالب آنقدر روشن است که ابن قیم جوزی شاگرد این تیمیه نیز بدان اعتراف کرده است:
«قالت أم المؤمنین خدیجة رضی الله عنها له إبشر فوالله لن یخزیک الله أبدا إنک لتصل الرحم وتصدق الحدیث وتحمل الکل وتقری الضعیف وتعین على نوائب الحق فاستدلت بمعرفتها بالله وحکمته ورحمته على أن من کان کذلک فإن الله لا یخزیه ولا یفضحه بل هو جدیر بکرامة الله واصطفائه ومحبته وتوبته وهذه المقامات فی الإیمان عجز عنها أکثر الخلق؛ سخن ام المونین خدیجة (سلام الله علیها) به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم): (بشارت باد بر تو، قسم به خداوند که تو را هرگز بدون نصرت نخواهد گذاشت زیرا تو صله رحم مینمایی و صداقت در کلام داری و ضعیف را اکرام میکنی و نیاز ناتوان را بر طرف میکنی و در سختیها کمکار دیگرانی) پس خدیجه (سلام الله علیها) بر اساس معرفت به خداوند و معرفت به حکمت و رحمت او استدلال نموده است که خداوند اینگونه اشخاصی را خوار و رسوا نخواهد نمود، بلکه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شایسته کرامت و برگزیدگی و محبت و لطف خداوند است و بسیاری از خلف عاجز از این مقامات در ایمان هستند».[15]
کمال ایمان حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
کمال ایمان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) یکی دیگر از مطالبی است که توسط
ابن تیمیهمورد خدشه واقع شده است او در این نظر نیز با علمای اهل سنت مخالفت کرده است. علمای اهل سنت ایمان ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) را کامل دانسته و نام ایشان را جزو معدود زنانی ذکرکرده اند که به کمال ایمان رسیده اند.
الف: حضرت خدیجه (سلام الله علیها) برترین زنان بهشت
در روایات اسلامیحضرت خدیجه (سلام الله علیها) توسط پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به عنوان برترین زنان بهشت درکنار فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و مریم و آسیه (علیهما السلام) معرفی شده اند و این نشان دهنده کمال ایمان ایشان است در حالی که اگر طبق گفته
ابن تیمیهایمان ایشان کامل نمیبود هرگز نباید در شمار برترین زنان بهشت ذکر میشد.
«قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: أفضل نساء أهل الجنة خدیجة بنت خویلد وفاطمة بنت محمد ومریم بنت عمران وآسیة بنت مزاحم امرأة فرعون؛ برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد (علیها السلام) و فاطمه دختر محمد (علیهما السلام) و مریم دختر عمران (علیها السلام) و آسیه دختر مزاحم (علیها السلام) همسر فرعون است».[16]
این روایت را امام احمد و طبرانی در جامع الکبیر از ابن عباس نقل کرده است، هیثمیرجال این حدیث را صحیح و حاکم نیز روایت را تصحیح و ذهبی نیز تایید کرده است. نسائی این روایت را نقل نموده و ابن حجر نیز اسناد روایت را صحیح دانسته است.[17]
ب: تصریح علمای اهل سنت بر کمال ایمان حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
ذهبی عالم قرن 8 هجری تصریح دارد که حضرت خدیجه سلام الله علیها از جمله کسانی است که به کمال در دین دست یافته اند و مقام ایشان را بسیار بالا میداند:
«خدیجة أم المؤمنین ....ومناقبها جمة وهی ممن کمل من النساء کانت عاقلة جلیلة دینة مصونة کریمة من أهل الجنة وکان النبی صلى الله علیه وسلم یثنی علیها ویفضلها على سائر أمهات المؤمنین؛ خدیجه ام المومنین علیها السلام .... مناقب او بسیار است، ایشان از زنانی هستند که به کمال دست یافتند و بانویی عاقل، بزرگوار، دیندار، پاک، بخشنده و از اهل بهشت هستند و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ایشان را مدح و بر دیگر همسران خود برتری میداده اند».[18]
علامه شوکانی عالم قرن 13 هجری میگوید:
«وفی الصحیحین وغیرهما من حدیث أبی موسى الأشعری عن النبی صلى الله علیه وإله وسلم قال کمل من الرجال کثیر ولم یکمل من النساء إلا آسیة امرأة فرعون ومریم بنت عمران وخدیجة بنت خویلد؛ در کتاب صحیح مسلم و بخاری و غیر از این کتابها درحدیث ابو موسی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که مردان بسیاری به کمالات دست یافته اند ولی از زنان فقط آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد (علیهن السلام) به کمال دست یافته اند».[19]
تصریح این دو عالم اهل سنت نشان دهنده تفاوت و اختلاف کامل اهل سنت با
ابن تیمیهدارد.
ج: حضرت خدیجه (سلام الله علیها) برترین همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)
مسئله دیگرای نست که علمای اهل سنت تصریح کرده اند که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) افضل همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هستند بر این اساس قطعا ایمان ایشان کامل بوده و به درجات بالای از دینداری دست یافته اند وگرنه هرگز امکان برتری ایشان نبوده است.
ابن حجر عسقلانی عالم قرن 9هجری این چنین بیان میدارد:
«وقد تقدم فی أبواب بدء الوحی بیان تصدیقها للنبی صلى الله علیه وسلم فی أول وهلة ومن ثباتها فی الأمر ما یدل على قوة یقینها ووفور عقلها وصحة عزمها لا جرم کانت أفضل نسائه على الراجح؛ در ابتدای ابواب«شروع وحی» بیان شده که ایشان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را دراولین فرصت تصدیق نمودند و در این امر استقامت داشته اند که نشان دهنده قوت یقین و فراوانی عقلانیت و صحت عزم ایشان است و به صورت الزامیبرترین همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بر اساس قول صحیح خواهند بود».[20]
عینی عالم قرن 9 هجری نیز این مطلب را اینچنین بیان میدارد:
«خدیجة أفضل وبه قال القاضی والمتولی وقطع ابن العربی المالکی وآخرون وهو الأصح؛ خدیجه سلام الله علیها برترین همسران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است و قاضی و متولی و ابن عربی مالکی و دیگران به این مطرح اعتقاد داشته اند و این قول صحیح است».[21]
عاصمیمکی نیز عالم قرن 12 هجری هم به این مطلب تصریح مینماید:
«قال الشیخ ولی الدین العراقی خدیجة افضل أمهات المؤمنین على الصحیح المختارصحح ابن العماد تفضیل خدیجة؛ شیخ ولی الدین عراقی بر اساس نظر صحیح خدیجه سلام الله علیها را برترین همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میداند و ابن عماد نیز این برتری را صحیح شمرده است».[22]
تمام این اقوال و استدلالهای نشان دهنده اوج ایمان و کمال برای حضرت خدیجه (سلام الله علیها) است که متاسفانه
ابن تیمیهبه مخالف با آن پرداخته است.
پی نوشتها:
[1] . «حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أَبِى ثنا یُونُسُ ثنا دَاوُدُ بن أَبِى الْفُرَاتِ عن عِلْبَاءَ عن عِکْرِمَةَ عَنِ بن عَبَّاسٍ قال خَطَّ رسول اللَّهِ eفی الأَرْضِ أَرْبَعَةَ خُطُوطٍ قال تَدْرُونَ ما هذا فَقَالُوا الله وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فقال رسول اللَّهِ e أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَآسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْیَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ أجمعین »سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، الألبانی، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعة : الأولى، 1415ه، ج4 ص13.
[2] . منهاج السنة النبویة ، أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، مؤسسة قرطبة – 1406ه، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. محمد رشاد سالم، ج 4 ص 304.
[3] . فتح الباری شرح صحیح البخاری ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب ج 7 ص 138.
[4] . سیرة ابن إسحاق (المبتدأ والمبعث والمغازی) ، محمد بن إسحاق بن یسار الوفاة: 151هـ ، دار النشر : معهد الدراسات والأبحاث للتعریف ، تحقیق : محمد حمید الله، ج 5 ص 227.
[5] . السیرة النبویة لابن هشام ، اسم المؤلف: عبد الملک بن هشام بن أیوب الحمیری المعافری أبو محمد الوفاة: 213، دار النشر : دار الجیل - بیروت - 1411 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : طه عبد الرءوف سعد، ج 2 ص 7.
[6] . نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور ، اسم المؤلف: برهان الدین أبی الحسن إبراهیم بن عمر البقاعی الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415هـ- 1995م ، تحقیق : عبد الرزاق غالب المهدی، ج 6 ص 595.
[7] . تذکرة الخواص لسبط ابن الجوزی، أبو المظفر، شمس الدین، سبط أبی الفرج ابن الجوزی، الناشر: مکتبة الثقافة الدینیة، الطبعة: الأولى 1429 هـ، ص591.
[8] . منهاج السنة النبویة ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. محمد رشاد سالم، ج 7 ص 499.
[9] . المنتقى من منهاج الاعتدال فی نقض کلام أهل الرفض والاعتزال ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عثمان الذهبی الوفاة: 748هـ ، دار النشر : ، تحقیق : محب الدین الخطیب، ج 1 ص 493.
[10] . أنساب الأشراف ، اسم المؤلف: أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279 ، ج 1 ص 101.
[11] . تاریخ الیعقوبی ، اسم المؤلف: أحمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح الیعقوبی الوفاة: 292 ، دار النشر : دار صادر – بیروت، ج 2 ص 31.
[12] . «یکنى أبا خالد القرشی الأسدی وهو ابن أخی خدیجة أم المؤمنین ...کاملا فاضلاً تقیاً». مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح ، اسم المؤلف: علی بن سلطان محمد القاری الوفاة: 1014هـ ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422هـ - 2001م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : جمال عیتانی، ج 6 ص 126.
[13] . أخبار مکة فی قدیم الدهر وحدیثه ، اسم المؤلف: محمد بن إسحاق بن العباس الفاکهی أبو عبد الله الوفاة: 275 ، دار النشر : دار خضر - بیروت - 1414 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : د. عبد الملک عبد الله دهیش، ج 3 ص 264، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل ، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1995 ، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 15 ص 104، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج الوفاة: 597 ، دار النشر : دار صادر - بیروت - 1358 ، الطبعة : الأولى، ج 5 ص 271، سیر أعلام النبلاء ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ج 3 ص 47، تهذیب الکمال ، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی الوفاة: 742 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. بشار عواد معروف، ج 7 ص 179، طرح التثریب فی شرح التقریب ، اسم المؤلف: زین الدین أبو الفضل عبد الرحیم بن الحسینی العراقی الوفاة: 806هـ ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 2000م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : عبد القادر محمد علی، ج 1 ص 38.
[14] . صحیح مسلم بشرح النووی ، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیى بن شرف بن مری النووی الوفاة: 676 ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392 ، الطبعة : الطبعة الثانیة، ج 2 ص 202.
[15] . مفتاح دار السعادة ومنشور ولایة العلم والإرادة ، اسم المؤلف: محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی أبو عبد الله الوفاة: 751 ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 2 ص 13.
[16] . مسند الإمام أحمد بن حنبل ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1 ص 293.
[17] . «أخرجه الإمام أحمد والطبرانی فی الکبیر عن ابن عباس رضی الله عنهما قال الهیثمیرجالهما رجال الصحیح وقال الحاکم صحیح وأقره الذهبی وأخرجه النسائی بلفظ أفضل نساء أهل الجنة خدیجة وفاطمة ومریم وآسیة قال ابن حجر فی الفتح وإسناده صحیح» البیان والتعریف فی أسباب ورود الحدیث الشریف ، اسم المؤلف: إبراهیم بن محمد الحسینی الوفاة: 1120 ، دار النشر : دار الکتاب العربی - بیروت - 1401 ، تحقیق : سیف الدین الکاتب، ج 1 ص 123.
[18] . سیر أعلام النبلاء ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ج 2 ص 110.
[19] . فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر ، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی الوفاة: 1250 ، دار النشر : دار الفکر – بیروت، ج 5 ص 257.
[20] . فتح الباری ج 7 ص 134.
[21] . عمدة القاری شرح صحیح البخاری ، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 1 ص 38.
[22] . سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی ، اسم المؤلف: عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی العاصمیالمکی الوفاة: 1111هـ ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419هـ- 1998م ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ج 1 ص 431.